برای کاربران گجتهای هوشمند، ریستفکتوری یا همان بازگشت به تنظیمات کارخانه اتفاق بسیار ناخوشایندی است چرا که باعث میشود حجم زیادی از اطلاعاتی که بعضی از آنها را با جان و دل ذخیره کردهایم به راحتی از بین بروند. گاهی اوقات راهکارهایی وجود دارد که ار ریست فکتوری به عنوان تیر خلاص استفاده نکرده و به کمک روشهای دیگر گوشی اندرویدی خود را نجات دهید.
پلتفرم اندروید هم مثل سیستمهای دسکتاپ هر روز در معرض آلودگی ویروسها و بدافزارهای جدید قرار میگیرد. اگر گجت اندرویدی شما ویروسی شد یک راهکار معمول این است که آن را ریست فکتوری کنید اما با این اقدام تمام اطلاعات خود مانند عکسها، بازیهای ذخیره شده، پیامکها و خیلی اطلاعات دیگر را از دست خواهید داد. از این رو بدیهی است که ریست فکتوری را به عنوان آخرین گزینهی موجود کنار بگذارید.
با این حساب، چطور میتوان یک ویروس را بدون ریست فکتوری از دستگاه اندرویدی خود پاک کنیم؟
اگر گوشی شما مطابق عملکرد مرسوم خود با شما راه نمیآید، این شانس وجود دارد که پای یک یا چند نرمافزار مخرب در میان باشد. احتمالا با یک تپ ناخواسته روی یک گزینه فایل مخربی از طریق دانلود وارد گوشی شما شده است و حالا میتواند مانند زالو به جان شارژ باتری شما بیافتد، به سراغ منابع اینترنتی شما برود و یا سر از اطلاعات شخصی شما در بیاورد.
اما مسئله می تواند طور دیگری هم باشد.
فرض کنید که سیستم عامل اندروید شما در هر بار راهاندازی بوت نمیشود . یا این که هیچ اپلیکیشنی را نمیتوانید از پلیاستور دانلود کنید. وجود چنین مشکلاتی لزوما به دلیل ویروسی بودن گوشی نیست. بنابراین جای نگرانی وجود ندارد.
برای اطمینان از ویروسی شدن گوشی این چند سوال را از خود بپرسید:
۱. آیا این مشکل بعد از دانلود اپلیکیشن یا فایل خاصی به وجود آمد؟
۲. آیا اخیرا اپلیکیشنی را از جایی غیر از پلیاستور یا منابع معتبر دانلود کردهاید؟
۳. آیا تا به حال روی فایلها یا اپلیکیشنهای دانلودی ناخواسته کلیک کردهاید؟
۴. آیا این مشکل فقط وقتی خودش را نشان میدهد که اپلیکیشن خاصی را اجرا میکنید؟
اگر پاسخ شما به یک کدام از سوالات بالا مثبت باشد، این شانس را دارید که طرف حساب شما به جای ویروس، یک بدافزار باشد و قسمت امیدوار کنندهی ماجرا این است که نیازی به ریست فکتوری کردن گوشی نیست.
قدم اول آن است که یک آنتی ویروس نصب کنید تا بدافزار را گیر بیاندازد. اندروید، طیف وسیعی از آنتی ویروس های مختلف را دارد که به هر دو صورت رایگان و پولی در اختیار کاربرانش قرار داده است. ما قبلا تمام این آنتی ویروسها را امتحان کردیم تا بدانیم کدام یک بهتر از بقیه است اما صادقانه باید اعتراف کنیم که هیچکدام نسبت به دیگری برتری خاصی ندارند.
از نظر تشخیص و سهولت استفاده، آنتیویروس رایگان آویرا (Avira) گزینهی خوبی محسوب میشود.این آنتیویروس میتواند تمام فایلها و اپلیکیشنهای شما را اسکن و بدافزارهای مخرب را پاک کند. برای یک اسکن کاملتر و بهتر، می توانید از "کسپرسکی اینترنت سکیوریتی" (Kaspersky Internet Sec) که هر دو نسخهی آزمایشی و پولی آن موجود است استفاده کنید.
دانلود رایگان آویرا: Avira Antivirus Security for Android
دانلود کسپرسکی: Kaspersky Internet Security for Android
برای انتخاب دیگر گزینهها میتوانید سری به بهترینهای AV-TEST بزنید که آنتیویروسها را بر اساس قدرت تشخیص و پاکسازی آنها ردهبندی کرده است.
در صورتی که آنتی ویروسها موفق به حذف عامل بدافزار نشدند، به سراغ تنظیمات دستی می رویم:
اندروید نیز مانند ویندوز یک حالت Safe Mode دارد که در مواقع ویروسی شدن سیستم میتوانید روی آن حساب کنید. وقتی Safe Mode فعال است، اپلیکیشنهایی که از منبعی غیر از پلیاستور دانلود شدهاند، غیر قابل اجرا میشوند.
در اکثر گوشیهای اندرویدی، Safe Mode به این ترتیب بوت میشود:
۱. دکمه پاور را فشار داده و نگه دارید تا روی صفحه گزینه های Power Off ظاهر شود.
۲. گزینه ی Power Off را تا حدی فشار دهید که پیغام "Reboot to Safe Mode" ظاهر شود.
۳. پس از آن روی OK ضربه بزنید.
۴. منتظر باشید تا گوشی یا تبلت ریبوت شود. در یکی از گوشه و کنارها، میتوانید واترماکی از "Safe Mode" را ببینید.
این روش ممکن است برای آن دسته از اندرویدهایی که سازندگان آن ها، ROM های آنها سفارشی شده است، پاسخگو نباشد. در این حالت بهتر است به فروم XDA Developers یا فروم رسمی شرکت سازنده ی گوشی خود سر بزنید و روش Safe Mode را در بین سوالات آنجا پیدا کنید.
پس از فعال شدن حالت Safe Mode، به ترتیب مراحل زیر را انجام دهید:
Settings > Apps > Downloaded
البته پیدا کردن اپلیکیشن مقصر در این لیست همیشه کار سادهای نیست و باید به ذهن خود فشار بیاورید که بعد از نصب کدام یک از این اپلیکیشنها این مشکل به وجود آمد. ضمن این که اپلیکیشنهایی را که تا کنون دانلود نکردهاید اما در لیست هستند را هم مد نظر داشته باشید.
اپلیکیشن مشکوک را uninstall کرده تا حذف شود. حالا گوشی خود را به صورت نرمال ( حالت غیر Safe Mode) ریبوت کنید تا از شر ویروس خلاص شوید.
اگر اپلیکیشن پاک نشد، برای حذف آن از راه حل زیر استفاده کنید:
۱. Settings > Security > Device Administrators
محل برنامه را تعیین کنید و با ضربه، تیک کنار نام آن را فعال کنید.
۳. روی گزینه ی Deactivate ضربه بزنید.
حالا دوباره مراحل Settings > Apps > Downloaded را انجام دهید و اپلیکیشن مورد نظر را حذف کنید.
جدا از پاک کردن برنامه که به منظور امنیت اندروید صورت گرفت، شما میتوانید از یک فضای اندرویدی تمیز و مرتب برخوردار باشید. پاک کردن کش نیز میتواند تجربهی خوبی از محیط اندروید برای ما فراهم کند.
این بار که یک خانه تکانی اساسی در سیستم اندروید خود انجام دادید، سریعا یک نسخهی پشتیبان از آن تهیه کنید تا در آینده، چنانچه مجبور به ریست فکتوری هم شدید حسرت به دل اطلاعات از دست رفته نمانید.
چاره ای نیست. متاسفانه اگر هیچ کدام از راهکارهای بالا عمل نکرد هیچ راهی جز ریست فکتوری ندارید. بله،درست است. با این کار شما تمام اطلاعات ارزشمند خود را از دست خواهید داد اما شرایط، انتخاب بین بد و بدتر است. برای این که گجت شما بیشتر از این آسیب نبیند باید این گزینه را بپذیرید.
آیا تا به حال موفق شدهاید که از شر یک بدافزار اندرویدی بدون ریست فکتوری خلاص شوید؟ با چه نوع ویروس یا بدافزاری مواجه شده بودید؟
در سالهای اخیر، تلفنهای همراه به ابزارهای اعتیادآوری تبدیل شدهاند. در حقیقت، تصور زندگی بدون آن ها غیر ممکن است؛ اما شما چقدر در مورد این دوست همیشه همراه میدانید؟ در اینجا حقایق غافلگیرکنندهای در مورد گوشیهای موبایلی که شما به طور متوسط در روز بیش از ۸۵ بار با آن کار میکنید را برایتان بازگو میکنیم.
مارتین کوپر، کارمند ارشدموتورولا در سال ۱۹۸۳ اولین گوشی تلفن همراه را ابداع کرد. این گوشی با وزن ۱.۱ گیلوگرم قابلیت ذخیرهی ۳۰ مخاطب و مدت زمان مکالمهی ۳۰ دقیقه را داشته، قیمت این گوشی حدودا ۳۳۹۹ دلار بوده است.
مارتین کوپر در تاریخ ۳ آوریل ۱۹۷۳، با نخستین تلفن همراه توسعه یافته موتورولا TAC Dyna، اولین تماس تلفنی با موبایل به دکتر جوئل را برقرار کرد.
ابتداییترین گوشیهوشمند بیش از ۲۰ سال سن دارد و در تاریخ ۱۶ اوت سال ۱۹۹۴ توسط IBM عرضه شد که در ابتدا "ماهی گیر" نام داشت؛ ولی قبل از ارائهی نهایی آن در سال ۱۹۹۴ اسم آن به "برقرارکنندهی ارتباط شخصی سیمون" تغییر داده شد. این اولین گوشی دارای صفحهنمایش لمسی بود که میتوانست به راحتی با کمک قلم یا انگشت عمل کند و برنامههایی از قبل نصب شده مانند تقویم، ماشین حساب، دفترچه آدرس، و دفترچه یادداشت را داشت.
نکتهی جالب در مورد ژاپنیهای علاقه مند به استفاده از گوشی موبایل حتی در زیر دوش، ضد آب بودن ۹۰% تلفنهای مورد استفاده در این کشور است.
شرکت اپل در سال ۲۰۱۲ در طول ۱۴ هفته ۳۴.۰۴ میلیون دستگاه آیفون را فروخته است. این آمار معادل فروش ۲۶۲ گوشی در دقیقه یا ۴ عدد در ثانیه است.
در عصر تکنولوژی تقریبا همه دارای یک تلفن همراه هستیم؛ این تلفنهای مورد استفاده شامل گوشیهای هوشمند و عادی میشوند. مسلما همه انسانها توانایی مالی برای داشتن یک زندگی مجلل و لذت بردن از آن را ندارند؛ اما تعدادی از آدمهای خوششانس این امکان را دارند. کمپانی اپل گوشی آیفون 5 را که به طور کامل با ۲۶ قیراط الماس سیاه پوشانده شده بود، برای این گروه خوشاقبال ارائه کرد. این گوشی که به گرانقیمت ترین تلفن همراه تبدیل شد، ۱۵.۳ میلیون دلار قیمت داشت.
هیچ شکی در پادشاهی آیفون در میان تلفنهای همراه هوشمند نیست؛ با وجود این که این گوشی از نظر فروش در رده اول قرار میگیرد، سیستمعامل آیفون در بازار گوشیهای هوشمند حکمفرمایی نمیکند. به گفتهی Camscore، اندروید با درصد استفادهی ۸۲% توسط کاربران، بر بازار IOS غلبه میکند.
همه ما نگران پرداخت قبض های رو به افزایش خود هستیم؛ قبض تلفن همراه نیز یکی ازآن ها است. خب تصور کنید که به جای سلینا ارونز بودید؛ کسی که بزرگترین شوک زندگی خود را هنگامی دریافت کرد که با قبض موبایل ۲۰۱ هزار دلاری خود روبرو شد. دلیل این اتفاق چه بوده است؟ سلینا دو برادر ناشنوا و لال داشت که از طریق پیام متنی با او ارتباط برقرار میکردند. این در حالت عادی مشکلی ایجاد نمیکرد؛ ولی مشکل زمانی شروع شد که یکی از برادرها در سفر خود به کانادا بیش از ۲۰۰۰ پیام متنی برای او ارسال کرد. سلینا همچنین فیلمهایی با هزینهی ۲۰۰۰ دلار به ازای هر فیلم دانلود کرد که منجر به بالارفتن صورتحساب موبایلش شد.
با وجود این که تقریبا ۲.۸ میلیارد نفر جهان از گوشیهای هوشمند استفاده میکنند. یک گزارش نشان میهد که تنها ۳۵ درصد از کاربران یک برنامه را در ماه اولی که ارائه میشود، دانلود میکنند.
اگر از مرورگر اینترنتی جدید مایکروسافت یا همان اج استفاده میکنید، پس بهتر است در هنگام وبگردی در حالت Private در تصمیم خود تجدید نظر کنید، چراکه براساس اطلاعات ارائه شده، اج اطلاعات وبگردی حتی در حالت InPrivate را نیز در تاریخچه نگه میدارد.
در صورتی که از مرورگر مایکروسافت استفاده کرده و در برخی از موارد با قابلیت InPrivate به وبگردی میپردازید، پس بهتر است بدانید که در این حالت نیز مرورگر اطلاعات وبسایتهای بازدید شده را در حافظهی خود نگه میدارد.
براساس اطلاعات ارائه شده به نظر میرسد مرورگر اج تاریخچهی بازدیدهای صورت گرفته توسط کاربر را حتی در حالت InPrivate نیز نگهداری میکند. بررسیهای بیشتر صورت گرفته نشان از این دارد که اطلاعات وبگردی در فایل WebCache ذخیره میشود که با بهرهگیری از آن میتوان کل تاریخچهی وبسایتهای بازدید شده را چه در حالت InPrivate و چه در حالت وبگردی در حالت نرمال مشاهده کرد.
این موضوع برای اولین بار توسط آشیش سینق، محققی که در زمینهی رایانه فعالیت میکند، کشف شده است. وی در این خصوص چنین اظهار نظر کرده است:
در مورد مایکروسافت اج و حالت وبگردی مخفی این مرورگر باید به این موضوع اشاره کرد که وبگردی در این حالت چندان نیز مخفی نیست. آخرین بررسیهای صورت گرفته نشان از این دارد که در پس از وبگردی در حالت مخفی نیز شاهد ثبت اطلاعات در فایل WebCache هستیم.
اطلاعات ارائه شده حاکی از این موضوع است که جدول Container_n اطلاعات مربوط به تاریخچهی وبگردی را در خود ذخیره میکند. در این جدول فیلدی وجود دارد که Flag نام داشته و در صورت وبگردی در حالت InPrivate عدد ۸ در این قسمت ثبت میشود. هدف از ذخیرهی اطلاعات نه بازخوانی آنها بلکه امکان بازگرداندن اطلاعات وبسایتهایی است که در حالت InPrivate کرش میکنند. اما همین موضوع امکان اطلاع از وبسایتهای بازدید شده توسط کاربران را در اختیار افرادی قرار میدهد که کنجکاو هستند و از اینرو حریم خصوصی کاربران به خطر میافتد.
مایکروسافت اعلام کرده که از این موضوع آگاه است و درصدد آن است تا با در پیش گرفتن تدابیر ویژه این موضوع را بررسی کرده و مشکل موجود را رفع کند.
آیا شما نیز از مایکروسافت اج استفاده میکنید؟
با منسوخ شدن تکنولوژی پلاسما، حالا LCD و OLED به تنها گزینههای موجود در تلویزیونهای بالاردهی بازار تبدیل شدهاند. حتماً میپرسید پس LED چه میشود؟ چیزی به نام تلویزیون LED وجود خارجی ندارد و این عبارت تنها یک حقهی بازاریابی است و اگر فکر میکنید که صاحب یک تلویزیون LED در خانهتان هستید اشتباه میکنید. بامن همراه باشید تا ببینیم چرا محصولی به نام تلویزیون LED وجود ندارد و فرق بین LCD و OLED چیست.
LCD یا OLED؟ این سوال که تا چند سال پیش به صورت LCD یا پلاسما مطرح میشد، از آن دست سوالهای دوقطبی مثل اندروید یا iOS، پپسی یا کوکاکولا و اکس باکس یا پلیاستیشن است. با این تفاوت که برای پاسخ دادن به این سوال، نظر شخصی و سلیقه کمتر مطرح است (به اصطلاح، موضوع انتخاب کمتر "سابجکتیو" است) و میتوانیم با بررسیهای دقیق کمی و کیفی به این سوال پاسخ دهیم.
سال ۲۰۱۵ نسل جدیدی از تلویزیونها با آخرین تکنولوژی نمایشگر روانهی بازار شدند. از این میان میتوان به تلویزیونهای غولپیکر OLED (که بیشتر به اثری هنری شباهت داشتند)، و LCDهایی با تکنولوژی نقاط کوانتومی، تیرگی موضعی (Local Dimming)، طیف رنگ (Color Gamut) وسیع، رزولوشن 4K و بهرهمندی از صفحات منحنی اشاره کرد.
برای بررسی بهتر تکنولوژیهای جدید تلویزیونهای OLED و LCD، دیسپلیمیت دو تلویزیون پرچمدار سال ۲۰۱۵ را در آزمایشگاههای پیشرفتهی خود مورد بررسی قرار داده و نتایج آن را در اختیار گیزمودو گذاشته است. در این آزمایش از تلویزیونهای OLED الجی مدل 65EG9600 و تلویزیون LCD سامسونگ مدل UN65JS9500 استفاده شده است. هر دو این تلویزیونها ۶۵ اینچ، 4K و منحنی هستند.
درحالی که هر دوی این تلویزیونها از آخرین تکنولوژی نسل جدید برخوردارند، محتوای مصرفی که با رزولوشن 4K و حیطهی رنگ (Gamut) گسترده تولید شده باشند هنوز بسیار کمیاب هستند. در سال ۲۰۱۵ بیش از ۹۹ درصد محتوای در دسترس برای مصرف کنندگان رزولوشن Full HD و حیطهی رنگ sRGB داشتند. پس اینکه تلویزیونهای 4K قادر باشند محتوای فول اچدی قدیمی را هم با کیفیت عالی به نمایش بگذارند یک امر ضروری است. محتوی Full HD حال حاضر شامل تصاویر تلویزیونی (چه کابلی و چه ماهوارهای)، دیسکهای بلو-ری، دوربینهای دیجیتال و محتوای اینترنتی میشود که اکثر آنها رزولوشن 1080p داشته و از حیطهی رنگ استاندارد sRGB / Rec.709 استفاده میکنند. سالها طول خواهد کشید تا محتوای جدید با رزولوشن 4K و حیطهی رنگ DCI تولید شود. بنابراین در این آزمایشها توانایی نمایش محتوای Full HD متداول امروزی توسط این تلویزیونها هم بررسی شده است.
هنوز هم سردرگمی زیادی بین مصرف کنندگان برای انتخاب بین تلویزیون LED و OLED وجود دارد. اولین چیزی که باید روشن شود این است که "تلویزیون LED" تنها یک عبارت گمراه کننده است که توسط تیمهای بازاریابی خلق شده است. در حقیقت چنین تلویزیونهایی وجود خارجی ندارند. تلویزیونهایی که به آنها LED گفته میشود در واقع فقط تلویزیونهای LCD هستند که نور زمینهی آنها توسط LEDهای سفید تامین میشود. عبارت LED در این تلویزیونها تنها مربوط به نحوهی تامین نور پس زمینه (Backlit) میشود، نه چیزی بیشتر! در حالی که OLEDها تکنولوژی کاملاً متفاوتی دارند که در آن اصلاً از نور پسزمینه استفاده نمیشود. متاسفانه بسیاری از مردم فکر میکنند که یک تلویزیون LED در خانهشان دارند، در حالی که تلویزیون آنها در واقع LCD است.
اگر تلویزیون نسبتاً جدیدی دارید که طی ۵ سال گذشته آن را خریداری کرده باشید، به احتمال زیاد یک تلویزیون LCD یا پلاسمای تخت با رزولوشن Full HD یا 1920×1080 پیکسل و استاندارد رنگ sRGB / Rec دارید. اندازهی صفحهی تلویزیونهای جدید مرتباً در حال افزایش است، بطوریکه تلویزیونهای پرچمدار جدید معمولاً ۶۰ اینچی هستند. بسیاری از تلویزیونهای جدید اندکی انحنا نیز دارند که در ادامه مزیت این نوع صفحات را توضیح خواهیم داد.
از تلویزیونهای قدیمی که بگذریم به تلویزیونهای جدید با رزولوشن Ultra HD یا 3840×2160 پیکسل میرسیم که به 4K هم مشهور هستند. این تلویزیونها رزولوشنی دوبرابر Full HD داشته و تعداد پیکسلهایشان هم ۴ برابر آن است. حیطهی رنگ جدید که (DCI (Digital Cinema Initiative نام دارد طیف رنگی ۲۶ درصد وسیعتری نسبت به استاندارد فعلی حیطهی رنگ sRGB / Rec.709 ارائه کرده و از رنگهای قرمز و سبز اشباع شدهتری برخوردار است. نکتهی مهمی که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که تلویزیونهای Ultra HD نمیتوانند رزولوشن یا حیطهی رنگ محتواهای غیر UHD و قدیمی را افزایش دهند. این مسئله را نیز در ادامه به تفصیل بررسی خواهیم کرد.
در تصویر زیر حیطهی رنگی sRGB را درمقایسه با DCI مشاهده میکنید.
OLEDها (یا LEDهای ارگانیک) قطعات نازک و جامدی هستند که نور رنگی را مستقیماً تابش میدهند. نمایشگرهای OLED به سرعت در حال بهبود هستند و سایز صفحات، روشنایی و بهرهوری مصرف انرژی آنها مرتباً در حال افزایش است. آنها احتیاجی به نور زمینه و قطعات نوری اضافی ندارند و در نتیجه به طرز قابل توجهی نازکتر (ضخامت ۵ میلیمتر در مدلهای ۶۵ اینچی) و سبکتر از نمایشگرهای LCD هستند. در آزمایش ما تلویزیون LCD سامسونگ ۵۲ درصد از تلویزیون LED الجی سنگینتر بود. همچین تولید صفحات منحنی با استفاده از OLED بسیار آسانتر از صفحات LCD است.
صفحات OLED برای اولین بار در سال ۲۰۱۰ در محصولات مصرفی ظاهر شدند. در آن زمان OLEDها تنها محدود به صفحات ۴ اینچی تلفنهای همراه هوشمند میشدند. ساختن نمایشگر OLED بزرگ برای صفحات تلویزیون به طرز قابل توجهی سختتر است و چند سالی طول کشید تا تولید کنندگان بتوانند موفق به این کار شوند. الجی نسل اول تلویزیونهای OLED 55 اینچ Full HD خود را در سال ۲۰۱۳ معرفی کرد، که تا آن زمان بهترین نمایشگر تلویزیونی به شمار میرفت که دیسپلیمیت آن را تست کرده بود. تقریباً تمامی نقد و بررسیها اتفاق نظر داشتند که تلویزیون الجی از بهترین تلویزیونهای پلاسما و LCD موجود در بازار در آن زمان از لحاظ تولید تصاویرِ با کیفیت، بهتر عمل میکرد. تلویزیون OLED الجی که دیسپلیمیت در این آزمایش از آن استفاده کرده است نه تنها از لحاظ اندازه بزرگتر است، بلکه کیفیت تصویر و عملکرد بهتری هم دارد.
الجی تکنولوژیهای ویژهای را در تلویزیونهای OLED به کار گرفته است. مهمترین آنها استفاده از ساب پیکسلهای یکپارچهی سفید رنگ به جای استفاده از سه ساب پیکسل قرمز، سبز و آبی است. هر ساب پیکسل فیلتر رنگی قرمز، سبز و آبی خودش را دارد. این روش باعث میشود تولید OLED تا حد بسیار زیادی آسانتر شده، بهرهوری افزایش پیدا کرده و قیمت تولید پایین میآید. علاوه بر این، الجی یک لایهی چهارم به ساب پیکسلها اضافه کرده است که رنگ سفید خالص تولید میکند. این کار موجب بهبود بازده انرژی نمایشگر شده و دقت رنگها را هم بالا میبرد.
سامسونگ هم در سال ۲۰۱۳ نسل اول تلویزیونهای OLED خود را معرفی کرد، اما در سال ۲۰۱۵ آنها تصمیم گرفتند دوباره به سمت LCD برگردند که به احتمال زیاد ناشی از هزینهها و محدودیتهای تولید، و تمرکز سامسونگ بر روی ساخت صفحات OLED موبایل است.
تلویزیون LCD پرچمدار سامسونگ که مورد بررسی دیسپلیمیت قرار گرفته از آخرین تکنولوژیهای LCD برخوردار است. این تکنولوژیها عبارتند از تیرگی موضعی (Local Dimming) برای افزایش عمق رنگ سیاه، نقاط کوانتومی (که سامسونگ اسم نانو کریستال بر روی آن گذاشته است) برای گسترش حیطهی رنگ و افزایش بازده انرژی، و صفحهی منحنی که تولید آن با استفاده از صفحات LCD کار بسیار سختی است.
وضوح تصویری که چشم انسان قادر به تشخیص آن است در وحلهی اول به فاصلهی شما از صفحهی نمایش بستگی دارد. در مرحلهی بعد عوامل دیگری مثل قدرت بینایی، زاویه دید و نور محیطی هم در تشخیص رزولوشن تاثیر دارند. برای فاصلههای متداول، تلویزیونهای Full HD تصاویر را با کیفیت بسیار خوبی نمایش میدهند. تلویزیونهای Ultra HD تصاویر را حتی در فواصل نزدیک و برای افرادی که بینایی آنها 20/20 است هم با کیفیت عالی به نمایش میگذارند.
اگر در تلویزیونهای Ultra HD محتوای (Full HD (1920×1080 یا (HD (1280×720 و یا (SD (852×480 پخش کنیم، پردازش سیگنال الکترونیکی درون تلویزیون به صورت خودکار محتوا را به اندازهی 3840×2160 تبدیل میکند تا صفحهی نمایش تلویزیون را پر کند. اما بر خلاف باور عموم، پس از فرآیند ارتقاء (upscaling) کیفیت محتوا تغییری نخواهد کرد، چرا که این فرآیند نمیتواند جزئیات اضافهای به محتوای اصلی بیفزاید. پس یک فیلم Full HD پس از فرآیند upscale و پخش در تلویزیون Ultra HD همچنان Full HD باقی میماند.
برای دیدن بهترین کیفیت تصویر بر روی هر نمایشگر و تلویزیونی، نیاز به شرایط تماشای ایدهآل است. این شرایط عبارتند از تاریکی مطلق بدون وجود هرگونه نور محیطی و مشاهدهی صفحه دقیقاً در مقابل مرکز تلویزیون است (این مکان به “Sweet Spot” مشهور است). تقریباً هرگز در چنین شرایطی به مشاهدهی تلویزیون پرداخته نمیشود. اول از همه نور محیطی وجود دارد و بازتاب آن در صفحه باعث پایین آمدن کنتراست و کاهش وضوح تصویری که توسط چشم انسان قابل درک است میشود.
دوم اینکه تنها یک نفر میتواند از زاویهی Sweet Spot به تماشای تلویزیون بپردازد و کاهش کیفیت تصویر با افزایش زاویهی دید بسیار قابل توجه است. هر دو این شرایط طبیعی تاثیر زیادی بر روی کیفیت تصویر دارند که به بررسی آنها خواهیم پرداخت، اما ابتدا شرایط ایدهآل بررسی خواهد شد.
صفحات دارای انحنا اولین بار در سال ۲۰۱۳ معرفی شدند. هر دو تلویزیون مورد بررسی صفحهای منحنی شکل دارند، اما در حقیقت میزان این انحنا نسبتاً کم است، بطوری که در این تلویزیونهای ۶۵ اینچی عمق منحنی از لبهی تلویزیون تا مرکز آن تنها ۵.۳ سانتی متر است. این انحنای کم هدف مهمی دارد: بازتاب نور محیط با داشتن انحنا در صفحهی تلویزیون به شدت کاهش پیدا میکند و موجب بهبود کنتراست و کاهش اعوجاج تصویر در زاویهها و فواصل بیشتر میشود.
از آنجا که به تلویزیونهای تخت عادت کردهایم، بعضی از افراد تغییر هندسهی تلویزیون را دوست ندارند. اینکه تلویزیون تخت یا منحنی را میپسندید کاملاً به نظر شخصی شما برمیگردد، اما همانطور که در بالا توضیح داده شد تلویزیونهای منحنی شکل مزایای بصری قابل توجهی دارند.
روشنایی بالا برای بسیاری از مصرف کنندگان مهم است، چرا که تلویزیونها در شرایط متفاوت نور محیطی استفاده میشوند. روشنایی بالا ضعف کنتراست ناشی از تابش نور محیط را جبران میکند. تلویزیون الجی حالت تصویری به نام Cinema mode برای استفاده در شرایط نور محیطی پایین دارد و تلویزیون سامسونگ هم حالتی به نام Movie mode برای همین منظور در نظر گرفته است. در سوی دیگر برای شرایطی با بیشترین نور محیطی الجی حالتی با نام Vivid mode و سامسونگ هم حالت Dynamic mode را در تلویزیونهای خود قرار دادهاند. روشنایی (Luminance) نمایشگرها با واحد شمع بر متر مربع (که به "نیت" مشهور است) اندازه گیری میشود.
نتایج آزمایشهای دیسپلیمیت از روشنایی دو تلویزیون از این قرار است:
OLEDها نمایشگرهایی هستند که رنگ سیاه کامل با میزان روشنایی ۰ نیت تولید میکنند. در نتیجه نسبت کنتراست (Contrast Ratio) و بازهی دینامیک (Dynamic Range) آنها بینهایت است. نتیجهی ملموس این اعداد و ارقام این است که تلویزیون OLED شما رنگ سیاه تیرهتری را به نمایش میگذارد، بطوریکه هنگامی که تصویر سیاهی در صفحه به نمایش دربیاید، نمایشگر از قاب سیاه پیرامون تلویزیون قابل تشخیص نیست و تمام بدنه یکپارچه به نظر میرسد.
در LCDها همواره نور زمینه وجود دارد و نمایشگر هیچگاه نمیتواند کاملاً جلوی نور زمینه را گرفته و سیاه واقعی را نمایش دهد. این سبب نسبت کنتراست ۱۰۰۰ تا ۴۰۰۰ در LCDها میشود. هنگامی که تلویزیون تصاویر و ویدئوهای روشن را نشان میدهد این موضوع قابل توجه نیست، اما در تصاویر تیره، زمینهی خاکستری به جای سیاه کاملاً قابل تشخیص است.
LCDهای مختلف نسبت کنتراستهای متفاوتی دارند. برای نمونه تلویزیون LCD سامسونگ در این آزمایش نسبت کنتراست چشمگیر ۳۸۴۴ را داشت که به گفتهی دیسپلیمیت بالاترین میزان اندازهگیری شده برای یک تلویزیون LCD تا به حال است. اما همچنان رنگ سیاه این تلویزیون ۰.۱ نیت روشنایی دارد. البته سامسونگ با تکنولوژی به نام تیرگی موضعی (Local Dimming) عمق رنگ سیاه را افزایش میدهد که در ادامه این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
صفحهی همهی نمایشگرها مقداری از نور محیط را بازتاب میکند. هرچه این انعکاس کمتر باشد، تصویر بهتری را در صفحهی تلویزیون شاهد خواهیم بود. در حقیقت کاهش ۵۰ درصدی انعکاس از صفحه، کنتراست موثر نمایشگر را دوبرابر افزایش میدهد. اکثر تلویزیونها، مانیتورها، تلفنهای هوشمند و تبلتها دارای انعکاس صفحه به میزان 5 درصد یا بیشتر هستند. رکورد کمترین انعکاس صفحه تا پیش از این متعلق به تلویزیون OLED الجی (مدل سال ۲۰۱۳) به میزان ۲.۲ درصد و آیپد ایر ۲ به میزان ۲.۵ درصد بوده است. تلویزیون OLED جدید الجی با انعکاس ۱.۲ درصدی تمام رکوردهای پیشین را جابجا کرده است. این میزان انعکاس کمترین میزان در بین تمامی انواع نمایشگرها است. اگرچه تلویزیون LCD سامسونگ هم با انعکاس ۲.۲ درصدی بسیار عالی عمل کرده است، اما OLED الجی با این میزان کم انعکاس دوبرابر تلویزیون سامسونگ کنتراست موثر دارد.
تلویزیونهای LCD سامسونگ از قابلیتی با نام تیرگی موضعی برخوردار هستند. اساس کار این تکنولوژی بدین صورت است که نور زمینه به ۱۸۰ قسمت (با آرایش ۱۸ در ۱۰) تقسیم میشود که در صورت نیاز هر کدام از این قسمتها میتوانند خاموش شوند. در تلویزیونهای LCD متداول نور زمینه به صورت یکپارچه است و حالتی به جز روشنی و خاموشی کامل وجود ندارد. تکنولوژی تیرگی موضعی به تلویزیون سامسونگ اجازه میدهد که در نقاط تیرهی صفحه نور زمینه را خاموش کند، در حالی که در دیگر نقاط روشن صفحه نور زمینه همچنان روشن است.
در تصاویر زیر مزیت و محدودیت تکنولوژی تیرگی موضعی به خوبی دیده میشود. در تصویر اول یک عکس که در حاشیهی دور تا دور آن یک خط سفید وجود دارد در تلویزیونها به نمایش درآمده است و در تصویر دوم یک خط افقی که از مرکز نمایشگر میگذرد دیده میشود. همانطور که احتمالاً حدس زدهاید تلویزیون سمت چپ OLED الجی و سمت راستی LCD سامسونگ است.
اگر به تصاویر بالا دقت کنید، تکنولوژی تیرگی موضعی همانطور که وعده داده نور زمینه را در قسمتهای تیره کاملاً خاموش کرده است. هرچند این قابلیت در LCD سامسونگ مزیت بزرگی نسبت به LCDهای متداول فاقد این تکنولوژی است، اما همچنان در برابر OLED حرفی برای گفتن ندارد.
هر دو تلویزیون از حیطهی رنگ DCI-P3 که توسط اتحادیهی UHD به عنوان استاندارد برای تلویزیونهای Ultra HD تعیین شده است بهره میبرند. تلویزیونهای UHD باید حداقل 90 درصد رنگهای حیطهی رنگ DCI-P3 را داشته باشند. در آزمایشهای دیسپلیمیت تلویزیون OLED الجی ۹۳ درصد و LCD سامسونگ ۱۰۴ درصد این میزان رنگ را داشتند. پس هر دو تلویزیون استاندارد UHD را رعایت کردهاند و سامسونگ به لطف تکنولوژی نقاط کوانتومی از میزان استاندارد هم فراتر رفته است.
از آنجایی که بیش از ۹۹ درصد محتوای مصرفی فعلی بر مبنای Full HD است که از استاندارد حیطهی رنگ sRGB / Rec.709 استفاده میکند، هر دو تلویزیون باید از این استاندارد هم پشتیبانی کنند که در آزمایشهای دیسپلیمیت مشخص شد که همینطور است.
یک باور نادرست شایع دیگر هم این است که تلویزیونی که حیطهی رنگ بالاتری دارد، استانداردهای پایینتر را هم به خوبی نمایش میدهد. در حقیقت اگر تلویزیون UHD هنگام نمایش محتوای قدیمی Full HD از استاندار جدید )که حیطهی رنگ به مراتب بزرگتری دارد) استفاده کند، نه تنها رنگها را بهتر نشان نمیدهد، بلکه آنها را با کیفیت بدی به نمایش خواهد گذاشت.
از آنجایی که استاندارد حیطهی رنگ DCI هنوز نهایی نشده است، دیسپلیمیت آزمایش دقت مطلق رنگ خود را بر روی حیطهی رنگ sRGB / Rec.709 انجام داده است. هر دو تلویزیون با داشتن خطای رنگ ۱.۸JNCD بسیار عالی عمل کردند و موفق به کسب لقب دقیقترین تلویزیونهای حال حاضر شدند.
گامای تلویزیون OLED الجی برابر با ۲.۱۶ است که به طرز قابل قبولی به گامای استاندارد ۲.۲ نزدیک است. گامای تلویزیون LCD سامسونگ ۲.۰۷ است که به میزان قابل توجهی از استاندارد پایینتر است.
تلویزیونهای بزرگ معمولاً توسط چندین نفر که در مکانها و زوایای متفاوتی قرار دارند مشاهده میشوند. تمامی آزمایشهایی که تا اینجا به آنها اشاره شده است، بدون زاویه و از موقعیت ایدهآل Sweet Spot انجام شدهاند. حالا میخواهیم اثرات تغییر زاویهی دید را بر کیفیت تصاویر بررسی کنیم.
تلویزیون OLED الجی همانطور که انتظارش را داشتیم تغییرات نسبتاً کمی را در زوایای مختلف نشان میدهد، در حالی که تلویزیون LCD سامسونگ تغییرات بیشتری را با افزایش زاویهی دید به خود میبیند. نتایج تغییرات ناشی از زاویهی دید به تفکیک پارامترهای موثر در کیفیت تصاویر به این شرح است:
تغییر رنگ: حیطهی رنگ OLED الجی در زاویههای ۴۵ و ۶۰ درجه به ترتیب ۷ و ۹ درصد دچار تغییر میشود، در حالی که در تلویزیون LCD سامسونگ حیطهی رنگ در زاویههای ۴۵ و ۶۰ درجه به ترتیب ۴۲ و ۵۹ درصد دچار تغییر میشود که تغییر قابل ملاحظهای است.
کاهش روشنایی: تلویزیون OLED الجی در زاویهی ۴۵ درجه تنها ۱۹ درصد کاهش روشنایی دارد، در حالی که تلویزیون LCD سامسونگ در همین زاویه با ۵۲ درصد کاهش روشنایی مواجه میشود.
کاهش عمق رنگ سیاه: عمق رنگ سیاه در تلویزیون OLED الجی با افزایش زاویه دید تغییری نمیکند (۰ درصد افزایش روشنایی رنگ سیاه در هر زاویهای) اما در تلویزیون LCD سامسونگ در زاویهی ۴۵ درجه شاهد افزایش ۴۱۹ درصدی روشنایی رنگ سیاه هستیم که اثر نامطلوب آن بسیار محسوس است.
اسکرین شاتهای تاثیر تغییر زاویه بر روی کیفیت تصاویر:
تاری حرکت مشکل شناخته شدهای در LCDها است. هنگامی که نمایشگر اجسامی که به سرعت در حال حرکت هستند را به نمایش میگذارد یا دوربین سریع جرکت میکند، با مشکل تاری ناشی از حرکت روبرو میشویم. این مشکل ناشی از این است که کریستال مایع (جزء اصلی تلویزیونهای LCD) نمیتواند با سرعت بالا تغییر جهتگیری دهد. در طرف مقابل OLEDها زمان پاسخدهی بسیار بالایی دارند، بطوریکه الجی ادعا میکند زمان پاسخدهی OLEDهایش ۰.۱ میلی ثانیه است، یعنی چیزی حدود دهها برابر سریعتر از LCDها.
برای تست زمان پاسخدهی و تاری ناشی از حرکت، دیسپلیمیت با استفاده از یک دوربین Nikon با سرعت شاتر 1/320 ثانیه از تلویزونها در حال نمایش تصویری متحرک عکس گرفته است.
همانطور که از تصاویر پیداست تلویزیون OLED الجی تصویری واضح و بدون باقی گذاشتن هرگونه تاری و رد و دنبالهی شبح گونه به نمایش میگذارد. با توجه به سرعت شاتر دوربین سرعت پاسخدهی به مراتب سریعتر از ۵ میلی ثانیه است.
تلویزیون LCD سامسونگ با توجه به تصویر بالا و سرعت شاتر دوربین سرعت پاسخدهی در حدود ۲۰ میلی ثانیه دارد.
مصرف بهینهی انرژی در دستگاههای موبایل بسیار مهم است، اما در تلویزیونها هم آنقدر کم اهمیت نیست. برای مثال ۳۳۰ میلیون تلویزیون در امریکا وجود دارد که در طول سال ۶۰۰ میلیارد ساعت روشن هستند. این تلویزیونها ۱۰ درصد مصرف برق خانگی را به خود اختصاص میدهند. از طرف دیگر بهینه بودن مصرف انرژی باعث تولید گرمای کمتر و کارکرد بهتر تلویزیون میشود.
در تلویزیونهای OLED مصرف انرژی به شدت به محتوای پخش شده بستگی دارد. در صورتی که رنگ سیاه زیادی در تصویر باشد، تلویزیون OLED مصرف برق کمتری خواهد داشت، چرا که پیکسلهای مشکی عملاً خاموش میشوند و مصرف برق آنها صفر میشود. در تلویزیونهای LCD متداول نور زمینه همواره روشن است و مصرف انرژی با تغییر محتوا تغییری نمیکند. اما در تلویزیونهای LCD سامسونگ که از تکنولوژی تیرگی محلی استفاده میکنند، محتوای تیرهتر باعث مصرف کمتر انرژی میشود.
تلویزیون OLED الجی در حداقل میزان روشنایی ۳۹ درصد و در حداکثر میزان روشنایی ۱۷ درصد کمتر از تلویزیون LCD سامسونگ انرژی مصرف میکند.
تلویزیونهای OLED از تمامی مزایای تلویزیونهای پلاسما (که توسط بسیاری از خورههای فیلم به تلویزیونهای LCD ترجیح داده میشد) برخوردار هستند و حتی در بسیاری از زمینهها عملکرد بهتری از پلاسما به نمایش میگذارند. هرچند نسل جدید تلویزیونهای LCD پرچمدار هم بهبود قابل ملاحظهای نسبت به LCDهای متداول سنتی دارند.
دیسپلیمیت میگوید تلویزیون OLED الجی بدون شک بهترین تلویزیونی است که تا بحال آن را مورد آزمایش قرار داده است. تلویزیون OLED الجی در مواردی که همیشه پلاسماها نسبت به LCD برتری داشتند، حتی از بهترین تلویزیونهای پلاسما هم بهتر عمل میکند. در حقیقت این تلویزیون حتی از مانیتورهای ۵۰ هزار دلاری CRT حرفهای سونی (که تا همین اواخر استاندارد طلایی برای کیفیت تصویر به شمار میرفتند) هم بهتر عمل میکند.
در آزمایشهای دیسپلیمیت تلویزیون OLED الجی در تمامی شاخهها به جز روشنایی از تلویزیون LCD سامسونگ بهتر عمل کرد. تنها عامل بازدارنده برای انتخاب یک تلویزیون OLED قیمت نسبتاً بالای آن است، که در صورت کاهش قیمت این نوع تلویزیونها برندهی مطلق رقابت خواهند بود.
فرقی نمیکند که در چه رشتهای تحصیل میکنید یا قصد دارید در آینده چه تخصصی داشته باشید؛ امروزه داشتن اندکی دانش دربارهی برنامه نویسی (یا به بیان بهتر "کدنویسی") برای همه مفید است. در ادامهی مطلب خواهیم دید که ارتقاء مهارتهای کدنویسی چگونه به سه دستهی "کارآفرینان بدون تجربه"، "برنامهنویسان سنتی" و "مدیران اجرایی" کمک خواهد کرد.
اکثر افراد حوصله یا زمان کافی برای یادگیری یک مهارت جدید را ندارند. یادگیری یک زبان برنامهنویسی هم از جمله مهارتهای نسبتاً دشوار و زمانگیر است. علاوه بر آن، انتخاب اینکه چه زبان برنامهنویسی را چه موقع و چگونه یاد بگیرید، خود فرآیندی زمانبر است.
با وجود تنوع کلاسها، کارگاههای آموزشی، ویدئوها، نرم افزارهای آموزشی و کتابهایی که برای انتخاب وجود دارند، و از طرفی وجود زبانهای مختلف و متفاوت، تصمیم گیری دربارهی اینکه کدام روش یادگیری و کدام زبان برنامهنویسی شما را سریعتر به هدفتان میرساند کمی گیج کننده است. با رعایت نکاتی کوچک میتوانید زمان بیشتری را روی کدنویسی و زمان کمتری را روی تصمیم گیری صرف کنید.
سه حالت بسیار معمول را در نظر بگیریم: دستهی اول کسانی هستند که قصد دارند برنامهنویسی را شروع کنند. دستهی دوم افرادی هستند که میخواهند با افزایش مهارتهای خود در برنامهنویسی موقعیت شغلی بهتری پیدا کنند، و در آخر دستهی سوم کسانی هستند که کار آنها به نوعی با برنامهنویسها و کدنویسی مرتبط است و تنها قصد دارند با اصول برنامهنویسی آشنا شوند.
فرض کنید ایدهای خلاقانه برای ساخت یک اپلیکیشن موبایل به ذهنتان رسیده است؛ ایدهای که به عقیدهی خودتان پتانسیل بسیار بالایی برای موفقیت دارد. اما نمیدانید این ایده را چطور به یک پروژهی واقعی تبدیل کنید. اگر یک توسعه دهنده و کارآفرین مشتاق هستید و تجربهی کمی در علوم کامپیوتر دارید، تلاش برای اینکه خودتان به صورت خودآموز برنامهنویسی را یاد بگیرید میتواند بسیار مشکل باشد.
اگر هیچ پیشزمینهای در کدنویسی نداشته و مطمئن نیستید که باید از کجا شروع کنید، خودآموزی شاید گزینهی مناسبی برای شما نباشد. به جای آن بهتر است که در دورههای آموزشی برنامهنویسی شرکت کنید.
در این دورهها تمام آنچه برای یادگیری برنامهنویسی نیاز دارید موجود است؛ از مربیان مجرب گرفته تا منابع آموزشی مورد نیاز، همه چیز در اختیار شما است. از نکات منفی این روش هم میتوان به قیمت بالا و وقتگیر بودن این دورهها اشاره کرد؛ بطوریکه برای گذراندن بعضی از آنها باید به مدت یک تا سه ماه به صورت تمام وقت در کلاسها شرکت کنید. اگر مشکل مالی ندارید، شرکت در این دورهها قطعاً یکی از بهترین جاهایی است که میتوانید برنامهنویسی را شروع کنید.
دورههای آموزشی آنلاینی هم وجود دارند که میتوانید در آنها شرکت کنید. Coding Dojo و Bloc از جمله بهترین دورههای آموزشی آنلاین هستند.
نکتهی مهم، به خصوص اگر قصد ساختن اپلیکیشن برای تلفنهای هوشمند را دارید، یادگیری برنامهنویسی مخصوص موبایل است. برای مثال اگر میخواهید اپ خود را برای iOS توسعه دهید، سوئیفت (Swift) یک زبان عالی برای شروع به کار است. هر چند میتوان از Objective C هم استفاده کرد، اما توصیه میشود با روشهای آسان کار خود را شروع کنید. در مورد برنامه نویسی برای اندروید هم اگرچه ابزارهای زیادی وجود دارند، اما یکی از آسانترین روشها برای شروع استفاده از Android Studio است.
چیزی که برنامه نویسی را از دیگر مهارتها متمایز میکند این است که فرآیند یادگیری در آن هیچگاه تمامی ندارد. در طول زمان، کسب و کارها اولویت خود را به زبانهای خاصی میدهند و به برنامهنویسهایی که در آن زمینه قدرت بیشتری دارند، لطف بیشتری نشان میدهند. اگر دارای پیشزمینه در برنامهنویسی بوده و با کدنویسی به صورت کلی آشنایی دارید، اما میخواهید در زمینهای خاصی متخصص شوید یا مهارتهای دیگری یاد بگیرید تا در بازار کار موفقتر ظاهر شوید، نکات مهمی وجود دارند که با رعایت آنها وقت و انرژی خود را بیهوده تلف نخواهید کرد.
اگر میخواهید به صورت خودآموز کدنویسی را بیاموزید، چه از طریق کتاب و چه از طریق دورههای آموزش رایگان آنلاین، توصیه میشود قبل از شروع نگاهی به آگهیهای استخدام انداخته و موقعیتهای شغلی و زبانهایی که احتیاج دارند را بررسی کنید.
به صورت کلی در حال حاضر چندین حیطه بسیار داغ و جذاب هستند. شرکتها به دنبال افرادی میگردند که تجربهی کار با AWS یا کار کردن با API ها را داشته باشند و خیلیها به دنبال توسعهدهنده با تسلط کافی به روبی آن ریلز (Ruby on Rails) هستند. علم دادهها هم در حال حاضر رو به رشد است و یادگیری دربارهی محاسبات بزرگ (مثلاً با استفاده از هدوپ (Hadoop)، که به شما اجازه میدهد محاسبات دادهای را روی هزاران کامپیوتر اجرا کنید) باعث میشود که مهارت منحصر به فردی داشته باشید که افراد زیادی از آن بهرهمند نیستند.
هنگامی که زبان بعدی که قرار است یاد بگیرید را انتخاب کردید (یا تصمیم به تقویت مهارتهای خود در زبانی که از قبل به آن مسلط هستید گرفتید)، این زبان چه روبی آن ریلز باشد، چه پایتون (که برای استخدام در شرکتهای بزرگ بسیار مهم است) یا جنگو، مهارتهای غیر مرتبط با برنامهنویسی زیادی هم وجود دارند که باعث میشوند برای شرکتها جذاب شوید. برای مثال تسط بر Git و Github برای تبدیل شدن به یک برنامهنویس بهتر در طول زمان ضروری است.
البته توجه داشته باشید که تمام اینها باید در خدمت پر بارتر کردن هرچه بیشتر رزومهی شما باشند. داشتن مدرک مهندسی نرمافزار یا علوم کامپیوتر دیگر مانند گذشته مهم نیست. برای استخدام شدن در شرکتهای خصوصی و استارتآپها داشتن یک رزومهی قوی بسیار موثرتر از مدرک دانشگاهی است.
دستهی آخر از کسانی که به برنامهنویسی علاقه دارند، مدیرانی هستند که میخواهند چیزهای جدید یاد بگیرند؛ مدیران سطح بالایی که در شرکت خود با تعداد زیادی برنامهنویس کار میکنند و دوست دارند بدانند فرآیند توسعهی یک نرمافزار به چه صورت است تا بتوانند برنامهریزی زمانی و بودجه بندی مناسبی داشته، تیم خود را بهتر مدیریت کرده و از کارمندان خود انتظارات معقولی داشته باشند.
این گروه از افراد یک ویژگی خاص دارند: آنها احتیاجی ندارند به این فکر کنند که برای موفقیت باید به دنبال آموزش چه زبانی بروند، چرا که آنها از قبل صاحب یک کسب و کار موفق هستند.
برای پیشرفت شرکت و ارتباط موثر بین افراد متخصص و غیر متخصص، درک مبانی برنامهنویسی کمک میکند تا تمام تیم بازده بیشتری داشته باشد و بهینهتر عمل کند. آشنایی اندک با برنامهنویسی باعث میشود با کارکنان زیردستتان بهتر ارتباط برقرار کرده و تصمیمهای عاقلانهتری برای اختصاص منابع بگیرید.
نکتهی دیگری که یادگیری برنامهنویسی برای مدیران را راحتتر میکند این است که صرف نظر از نوع زبانی که آن را یاد میگیرند، با شروع یادگیری هر زبانی با اصول برنامهنویسی آشنا خواهند شد. منابع آنلاین خوبی مثل لیندا، اودمی و آموزش یک ماههی برنامهنویسی وجود دارند که بسته به سلیقهی خودتان میتوانید از بین آنها انتخاب کنید. تمامی این دورهها شما را با اصول اولیه آشنا خواهند کرد.
پس میتوانید از همین امروز شروع کنید: پروژهی برنامهی موبایلی که در سر دارید را به واقعیت تبدیل کرده، موقعیت شغلی بهتری پیدا کرده یا با مجموعهی مهندسان خود راحتتر ارتباط برقرار کرده و بهتر مدیریت کنید.
شما جزء کدام دسته از افراد بالا هستید؟ آیا برنامهنویسی را به صورت خودآموز یاد گرفتهاید یا در کلاسها و دورههای برنامهنویسی شرکت کردهاید؟ تجربیات ارزشمند خود از یادگیری برنامهنویسی را با ما درمیان بگذارید.